تقزیبا تموم کردم با مـــ ، امروز پیام نداد، اگر هم بده دیگه هیچ وخ جوابشو نمیدم، میدونم یه جورایی تقصیر من بود که اینجوری شد، اما تقصیر اونم بود.بهش گفته بودم اینجوری میشه.هرکی خربزه خواس پای لرزشم بشینه.ولی خب دلمم براش خیلی میسوزه، خیلی بد باش رفتار کردم، اون هیچی نگفت ولی قشنگ فهمیدم که داغون شد.واقعا حرفام و کارم زشت بود.دلم براش تنگ نشده.فقط عذاب وجدان دارم.دارم سعی میکنم خودمو مقصر ندونم.احساس گناه از صب داغونم کرده.هرچی میگذره بیشتر میفهمم چه گندی زدم به بنده خدا.ولی اون باید حقیقت رو میپذریفت بلخره.این اتفاق دیر یا زود میوفتاد.چه بهتر که همین الان افتاد، همین الانشم خیلی دیر شده بود، واقعا نباید بهش اجازه میدادم برگرده و دوباره شروع کنیم، از خودم بدم میاد که گذاشتم با اومدنش تو زندگیم درحالی که علاقه ای نداشتم بش و صرفا از روی ترحم بود اینجوری بشمش و نابودش کنممیدونم نمیتونم این اتفاقو درست کنم.تنها کاری که میتونم بکنم اینه که دیگه تکرارش نکنم نه با خودش نه با هیچ کسه دیگه.مطمئنم حاله اونم امروز خراب بوده.اون از منم حساس تره تو این چیزا.خدایا.حالشو خوب کن



مراقبِ وجدانم نبودم


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها